حسین جان
اذان به ساعت شرعی ِ تـیـغ ابرویت
عواقبش خطـر قتل عامِ عُشاق است
حسین جان
اذان به ساعت شرعی ِ تـیـغ ابرویت
عواقبش خطـر قتل عامِ عُشاق است
حسین جان
ما را هنری نیست به جز نوکری تو
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
یا حسین
ما را گدای خانه ی خود کن همین بس است
کی گفته ایم حاجی بازارمان کنی
احمد به روی دست علی را گرفت و گفت
دست کسی نظیرش اگر هست رو کند
یا علی
اول تو از پیاله ی هستی چشیده ای
ما نیز خورده ایم ز جام دهانی ات
قنبر به خود لیاقت قنبر شدن نداشت
افتاد بین جذبه ی قنبر کشانی ات
حافظ خبر نداشت جهان وقف مرتضاست
از کیسه ی خلیفه سمرقند داده است
ای که گفتی فمن یمت یرنی
جان فدای کلام دلجویت
کاش روزی هزار مرتبه من
مردمی تا بدیدمی رویت
دلتنگ حرم حال و هوایی دارد
نزدیک محرم چه نوایی دارد
صد بار بگو داعشیان کور شوند
ایوان نجف عجب صفایی دارد
یا حسین
من اهل شهر شمایم دلیل هم دارم
گرفته لهجه ی روضه زبان من دهنم
یا امام هادی
بر لشکر کفر ؛ چیره ات باید خواند
خورشید به شام تیره ات باید خواند
درس ادب و ولایت و تقوا را
در جامعه ی کبیره ات باید خواند
یا حسین
کاش فردای قیامت گریه های کودکی
جزو آمار بکاء روضه ات گردد حساب
گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود
چنگی به دل نمیزد اگر کربلا نداشت
گریه آباد شدم خانه ات آباد حسین
به دو صد درّ و گهر دیده ی تر نفروشم
زندگی بی نمک روضه ی تو شیرین نیست
نمک شور تو بر کوه شکر نفروشم