چرخید خداوند به دور سر تو
زد بوسه به پاره پاره ی پیکر تو
والله که کشتی نجات همه است
گهواره ی کوچک علی اصغر تو
جلیل صفربیگی
چرخید خداوند به دور سر تو
زد بوسه به پاره پاره ی پیکر تو
والله که کشتی نجات همه است
گهواره ی کوچک علی اصغر تو
جلیل صفربیگی
حسین جان
ما همه بیمارهای دوری از شش گوشه ایم
بین هیئت ها ز یکدیگر عیادت می کنیم
حسین جان
کسی که پیرهن عشق تو به تن نکند
به صد کفن اگر آید به حشر عریان است
در لیلة الرغائب محتاج نور عینیم
عمری ست خانه زاد ارباب عالمینیم
گفتند اگر که حاجت دارید وقتش آمد
گفتیم بی قرار شش گوشه ی حسینیم
سجده ها بین نمازم سخت طولانی شده
چون گرفتم از کسی سوغات ؛ مهر کربلا
جا مانده ایم و شرح دل ما خجالت است
زائر شدن ؛ پیاده ؛ یقینا سعادت است
ویزا ، بلیط ، کرب و بلا مال خوب هاست
سهم چو من پیامک "هستم به یادت" است
حسین جان
هوای جنت اعلی به سر زده من را
برای دفـــع هـــوا کربـــلا ببر من را
یا صاحب الزمان
در کارِ عشق دوری و هجران به ما رسید
یوسف که رفت غُصّه ی کنعان به ما رسید!
از ما همیشه دردسر ما به تو رسید
از تو همیشه رحمت و احسان به ما رسید!
یک بار هم از نیابت ما کربلا برو
توفیق هرچه هست ز جانان به ما رسید...
یا حسین
همچو یک طفل لجوج ، منطق نمی گردد سرم
یابن زهرا ، یا بکش ، یا اربعین کرب و بلا
من گذرنامه ی خود را نسپردم به کسی
به تو و کودک دلبند تو ایمان دارم
فاطمه ، کرب و بلا هم نروم شاهد باش
من به آقایی فرزند تو ایمان دارم
یا حسین
نشناخت قدر رفعت ذات تو را کسی
غیر از خدا که گفته منم خون بهای تو
با تربت حسین به «تسبیح» می رسیم
این تربت حسین عجب بنده پرور است
سه روز اول مرگم مرا کفن نکنید
که من غلامم و ارباب بی کفن دارم
یا حسین
حسین جان
آن لات محل که کوچه ها را می بست
با نوکریت چه زود آقا شده است...
خواست از هر دو جهانم شود آسوده خیال
پدرم بر دهنم تربت ارباب چشاند
یا حسین
ز خاطرم نرود نعره های مستانه
گریز روضه ی ترکی و شور جانانه
هنوز زمزمه دارم و مانده در ذهنم
نوای ذاکر مستی که بود دیوانه
شادی روح سید جواد ذاکر صلوات
حسین جان
من دائم البکاء و تو هم دائم الکرم
زیباست اشک چشم گدا داخل حرم
حسین جان
بین روضه با دَم تو من معطر می شوم
بوی اسفندت رکورد ادکلن ها را زده
دستت همیشه روی سر ما پیاده هاست
این اربعین به لطف خدا کربلایی ام
شعر از سرم پرید... دلم پیش موکب است
این بار چندم است که یخ کرد چایی ام
ای اجل تکلیف خود با جان ما روشن نما
یا بگیرش بین روضه یا بماند کربلا
حسین جان
هرکه دارد کیشِ خود ، من پای عشقت مانده ام
سینه ام یاد تنت تا حشر عریان می شود
حسین جان
اذان به ساعت شرعی ِ تـیـغ ابرویت
عواقبش خطـر قتل عامِ عُشاق است
حسین جان
ما را هنری نیست به جز نوکری تو
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
یا حسین
ما را گدای خانه ی خود کن همین بس است
کی گفته ایم حاجی بازارمان کنی
یا حسین
من اهل شهر شمایم دلیل هم دارم
گرفته لهجه ی روضه زبان من دهنم
یا حسین
کاش فردای قیامت گریه های کودکی
جزو آمار بکاء روضه ات گردد حساب
گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود
چنگی به دل نمیزد اگر کربلا نداشت