ﺩﺭ ﺑﺎﻍ بهشت ، ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻪ ﻟﺒ ﻬﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ
ﺫﮐﺮ " ﺻﻠﻮﺍﺕ " ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺗﺎ ﻋﻘﺪ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ
کمیل کاشانی
ﺩﺭ ﺑﺎﻍ بهشت ، ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻪ ﻟﺒ ﻬﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ
ﺫﮐﺮ " ﺻﻠﻮﺍﺕ " ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺗﺎ ﻋﻘﺪ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ
کمیل کاشانی
آن نخل به خون طپیده را می بوسید
آن مشک ز هم دریده را می بوسید
خورشید کنار علقمه خم شده بود
دستان ز تن بریده را می بوسید
از واقعه ی تو پشت تقدیر شکست
خون شد دل نیزه ، کمر تیر شکست
وقتی به ضریح پاک فرق تو رسید
آن روز دل نازک شمشیر شکست
سید مهدی نقبایی
چرخید خداوند به دور سر تو
زد بوسه به پاره پاره ی پیکر تو
والله که کشتی نجات همه است
گهواره ی کوچک علی اصغر تو
جلیل صفربیگی
حسین جان
ما همه بیمارهای دوری از شش گوشه ایم
بین هیئت ها ز یکدیگر عیادت می کنیم
حسین جان
کسی که پیرهن عشق تو به تن نکند
به صد کفن اگر آید به حشر عریان است
در لیلة الرغائب محتاج نور عینیم
عمری ست خانه زاد ارباب عالمینیم
گفتند اگر که حاجت دارید وقتش آمد
گفتیم بی قرار شش گوشه ی حسینیم
ای یار ز دیده گشته غائب برگرد
ای هجر تو اعظم مصائب برگرد
امشب ز خدا فقط تو را می خواهم
ای حاجت "لیله الرغائب" برگرد
از درد زمانه ی فلج می خوانم
از ساحت آخرین حجج می خوانم
در خلوت "لیلة الرغائب" آری
"عجل لولیک الفرج" می خوانم
آن زینب او عزیز مردم شده است
این فاطمه اش ملیکه ی قم شده است
افسوس که نام اُم کلثوم فقط
مانند مزار مادرش گم شده است
یا باقرالعلوم کلید دعا تویی
آقای بی حرم ، حرم قلب ما تویی
تاریخ را ورق زدم و دیدم از قضا
همبازی سه ساله ی کرب و بلا تویی
ما سینه زدیم و بی صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم ، آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس ، شهدا را چیدند
ما مرده و ای کاش که جانی برسد
در پیری مان نه ، در جوانی برسد
آن روز برای شیعیان نوروز است
کز مرقد فاطمه نشانی برسد
حیدر پدر معنوی این دنیاست
پس مادر مهربان عالم زهراست
عید آمده است و بهترین مهمانی
پرسیدن احوالِ پدر مادرهاست
یا فاطمه پرواز پر و بال من است
یا فاطمه یا محول الحال من است
تا کی من و هفت "سین" تکراری ؟ نه !!
"ی ا ف ا ط م ه" هفت حرف امسال من است
مؤمن ز دل امیدوارش پیداست
از حال دعای انتظارش پیداست
یا فاطمه گفتیم که باران آمد
سالی که نکوست از بهارش پیداست
از سفره ی عشق لقمه نانی داریم
صد شکر هنوز هم توانی داریم
از گرد و غبار قلبمان آکنده ست
ما فاطمیه خانه تکانی داریم
به غیرت علی قسم ، که فخر زن حجاب اوست
به جای دیدههای شوم نظاره ی خدا به اوست
یا زهرا
صد شکر که ما شیعه ی مولا هستیم
مـوجـیـم که در پـنــاه دریا هستیم
پـرسـند اگـر روز قـیامـت از مـا
گوییم همه نوکر زهرا هستیم
ما هم سر سال فاطمیه داریم
هم آخر سال فاطمیه داریم
از این سر سال و آن سرش معلوم ست
«سر» تا «سر» سال فاطمیه داریم
محبوب رضاست هر که دل ریش تر است
از کــــــــــعبه صفای این حرم بیشتر است
اینجاست طــــــــــبیبی کـــــــه ندارد نوبت
هــــــــر دل که شکسته تـر بود پیشتر است
عده ای مشغول تحصیلند در شهر نجف
بحث مستی زیر ایوان از دروس حوزوی ست
یک به یک ما را قیامت پیش خود جا می دهند
بی نظیر است این وفای بچه های فاطمه
سجده ها بین نمازم سخت طولانی شده
چون گرفتم از کسی سوغات ؛ مهر کربلا
یا امیرالمومنین
از ضریحت خوشه ی انگور بیرون آمده
میوه ی بیرون زده از باغ ؛ حق عابر است
یا ثامن الحجج
از گدایان شما هم می شود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
جا مانده ایم و شرح دل ما خجالت است
زائر شدن ؛ پیاده ؛ یقینا سعادت است
ویزا ، بلیط ، کرب و بلا مال خوب هاست
سهم چو من پیامک "هستم به یادت" است
گمان مکن که حسن بی ضریح و بی حرم است
کریم آل عبا هرچه هست می بخشد
باز این دل آواره ی شیدا و "حسن"
یک نوکر بیچاره ی رسوا و "حسن"
شکی نبود که همزمان خلق شدند
هر سه لغت 'کریم'و 'آقا' و "حسن"