من گذرنامه ی خود را نسپردم به کسی
به تو و کودک دلبند تو ایمان دارم
فاطمه ، کرب و بلا هم نروم شاهد باش
من به آقایی فرزند تو ایمان دارم
من گذرنامه ی خود را نسپردم به کسی
به تو و کودک دلبند تو ایمان دارم
فاطمه ، کرب و بلا هم نروم شاهد باش
من به آقایی فرزند تو ایمان دارم
یا حسین
نشناخت قدر رفعت ذات تو را کسی
غیر از خدا که گفته منم خون بهای تو
با تربت حسین به «تسبیح» می رسیم
این تربت حسین عجب بنده پرور است
سه روز اول مرگم مرا کفن نکنید
که من غلامم و ارباب بی کفن دارم
یا حسین
تا حشر انقلاب حسین است سربلند
در پای خطبه های تو یا زین العابدین
حسین جان
آن لات محل که کوچه ها را می بست
با نوکریت چه زود آقا شده است...
یا علی
نامت جنون خیز است حق دارد موذن هم
وقت اذان با دست خود سر را نگه دارد!
خواست از هر دو جهانم شود آسوده خیال
پدرم بر دهنم تربت ارباب چشاند
یا حسین
ز خاطرم نرود نعره های مستانه
گریز روضه ی ترکی و شور جانانه
هنوز زمزمه دارم و مانده در ذهنم
نوای ذاکر مستی که بود دیوانه
شادی روح سید جواد ذاکر صلوات
حسین جان
من دائم البکاء و تو هم دائم الکرم
زیباست اشک چشم گدا داخل حرم
حسین جان
بین روضه با دَم تو من معطر می شوم
بوی اسفندت رکورد ادکلن ها را زده
دستت همیشه روی سر ما پیاده هاست
این اربعین به لطف خدا کربلایی ام
شعر از سرم پرید... دلم پیش موکب است
این بار چندم است که یخ کرد چایی ام
در دفتر شعر کربلا این خاتون
عمریست به ریحانه تخلص دارد
بالای ضریح او چنین حک گشته
در دادن حاجات تخصص دارد
یا رقیه سلام الله علیها
ای اجل تکلیف خود با جان ما روشن نما
یا بگیرش بین روضه یا بماند کربلا
حسین جان
هرکه دارد کیشِ خود ، من پای عشقت مانده ام
سینه ام یاد تنت تا حشر عریان می شود