مرجع پیامک های مذهبی

پیوندها

۶۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیام» ثبت شده است


یا حسین 

همچو یک طفل لجوج ، منطق نمی گردد سرم 

یابن زهرا ، یا بکش ، یا اربعین کرب و بلا 



مسافر کربلا


هر زمان خورده ام زمین گفتم 

یار بی دستی ام امام رضاست 

به همه گفته ام تو را دارم 

همه ی هستی ام امام رضاست



مسافر کربلا


من گذرنامه ی خود را نسپردم به کسی 

به تو و کودک دلبند تو ایمان دارم 

فاطمه ، کرب و بلا هم نروم شاهد باش 

من به آقایی فرزند تو ایمان دارم



مسافر کربلا


یا حسین

نشناخت قدر رفعت ذات تو را کسی 

غیر از خدا که گفته منم خون بهای تو



مسافر کربلا


با تربت حسین به «تسبیح» می رسیم 

این تربت حسین عجب بنده پرور است 



مسافر کربلا


سه روز اول مرگم مرا کفن نکنید 

که من غلامم و ارباب بی کفن دارم


یا حسین


مسافر کربلا


تا حشر انقلاب حسین است سربلند 

در پای خطبه های تو یا زین العابدین



مسافر کربلا


حسین جان 


آن لات محل که کوچه ها را می بست 

با نوکریت چه زود آقا شده است...



مسافر کربلا


یا علی 


نامت جنون خیز است حق دارد موذن هم

وقت اذان با دست خود سر را نگه دارد! 



مسافر کربلا


خواست از هر دو جهانم شود آسوده خیال 

پدرم بر دهنم تربت ارباب چشاند


یا حسین 



مسافر کربلا


ز خاطرم نرود نعره های مستانه 

گریز روضه ی ترکی و شور جانانه 

هنوز زمزمه دارم و مانده در ذهنم 

نوای ذاکر مستی که بود دیوانه 


شادی روح سید جواد ذاکر صلوات 



مسافر کربلا


گل های حسین ز تشنگی پژمردند 

ای خاک تمام کربلا بر سر آب



مسافر کربلا


حسین جان

من دائم البکاء و تو هم دائم الکرم

زیباست اشک چشم گدا داخل حرم 



مسافر کربلا


حسین جان

بین روضه با دَم تو من معطر می شوم

بوی اسفندت رکورد ادکلن ها را زده 



مسافر کربلا


دستت همیشه روی سر ما پیاده هاست 

این اربعین به لطف خدا کربلایی ام 

شعر از سرم پرید... دلم پیش موکب است 

این بار چندم است که یخ کرد چایی ام 



مسافر کربلا


در دفتر شعر کربلا این خاتون 

عمریست به ریحانه تخلص دارد

بالای ضریح او چنین حک گشته

در دادن حاجات تخصص دارد 


یا رقیه سلام الله علیها 



مسافر کربلا


ای اجل تکلیف خود با جان ما روشن نما 

یا بگیرش بین روضه یا بماند کربلا



مسافر کربلا


بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین 
من نشستم به لب علقمه و پیر شدم




مسافر کربلا


حسین جان 


هرکه دارد کیشِ خود ، من پای عشقت مانده ام
سینه ام یاد تنت تا حشر عریان می شود



مسافر کربلا


حسین جان 


اذان به ساعت شرعی ِ تـیـغ ابرویت 

عواقبش خطـر قتل عامِ عُشاق است 



مسافر کربلا


من شاعرم ز روضه فقط حرف میزنم

بیچاره فرشچیان که به تصویر می کشد 



مسافر کربلا


حسین جان 

ما را هنری نیست به جز نوکری تو 

تا بوده همین بوده و تا هست همین است 



مسافر کربلا


یا حسین 


ما را گدای خانه ی خود کن همین بس است 

کی گفته ایم حاجی بازارمان کنی 



مسافر کربلا


احمد به روی دست علی را گرفت و گفت 

دست کسی نظیرش اگر هست رو کند 




مسافر کربلا


یا علی 


اول تو از پیاله ی هستی چشیده ای

ما نیز خورده ایم ز جام دهانی ات 

قنبر به خود لیاقت قنبر شدن نداشت

افتاد بین جذبه ی قنبر کشانی ات




مسافر کربلا


حافظ خبر نداشت جهان وقف مرتضاست 

از کیسه ی خلیفه سمرقند داده است 



مسافر کربلا


ای که گفتی فمن یمت یرنی

جان فدای کلام دلجویت

کاش روزی هزار مرتبه من 

مردمی تا بدیدمی رویت 



مسافر کربلا


دلتنگ حرم حال و هوایی دارد

نزدیک محرم چه نوایی دارد

صد بار بگو داعشیان کور شوند

ایوان نجف عجب صفایی دارد



مسافر کربلا


یا حسین

من اهل شهر شمایم دلیل هم دارم

گرفته لهجه ی روضه زبان من دهنم



مسافر کربلا


یا امام هادی 


بر لشکر کفر ؛ چیره ات باید خواند

خورشید به شام تیره ات باید خواند

درس ادب و ولایت و  تقوا را

در جامعه ی کبیره ات باید خواند



مسافر کربلا